قطب و قطب الاقطاب از دیدگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام
قسمت دوم
السلام علیکم یا اهل بیت النبوۀ و السلام علی قطب الاقطاب امیرالمومنین و رحمۀ الله و برکاته
متن حاضر خلاصه قسمتی از سخنرانی و همچنین بخشی از کلاس محقق ارجمند حجۀ الاسلام و المسلمین حاج سید محمد حسین بحرالعلوم میردامادی می باشد که درباره واژه «قطب» و «قطب الاقطاب» و غلط بودن اطلاق آن بر غیر معصومین ، اختصاص یافته است.
این سخنرانی در شهر بردسکن از توابع خراسان رضوی و کلاسها در بم از شهرهای استان کرمان می باشد.
هیئت تحریریه وب سایت ولیجه شیعه و وب سایت بحرالعلوم به سفارش و تأکید ایشان این متن را در سایت قرار داده تا پاسخی برای شبهات و سوالات عده ای و جوابی برای یاوه گویی های افراد مغرض باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
در مکتب گرانسنگ اهل بیت علیهم السلام واژهی قطبیت، منحصراً به حضرات معصومین علیهم السلام اطلاق میگردد و روایات ذیل نمونهای از دلایل این ادعاست:
الف: حضرت امیرمؤمنان علیه السلام هنگامی که از مدینه به جانب بصره در حرکت بودند در نامهای به اهل کوفه خود را معرفی نموده و فرمودند: «… و قامت الفتنه علی القطب فأسرعوا الی امیرکم و بادروا جهاد عدوکم انشاء الله XE
“روایات:
و قامت الفتنه علی القطب فأسرعوا الی امیرکم و بادروا جهاد عدوکم انشاء الله” : فتنه بر علیه قطب بپا خواسته است پس به سوی رهبر و سردار خود شتاب کنید و در جهاد با دشمنانتان بر یکدیگر پیشی گیرید».[i]
ب: و همچنین حضرت در خطبهی با عظمت شقشقیه میفرمایند: « اما و الله لقد تقمصها ابن ابی قحافه و انه لیعلم انّ محلی منها محل القطب من الرحی XE “روایات: اما و الله لقد تقمصها ابن ابی
قحافه و انه لیعلم انّ محلی منها محل القطب من الرحی” : آگاه باشید سوگند به خدا که پسر ابی قحافه (ابوبکر) خلافت را مانند پیراهنی پوشید و حال آنکه میدانست من برای خلافت (از جهت لیاقت الهی و کمالات حقانی)، مانند قطب وسط آسیا هستم (چنانکه دَوَران و گردش آسیا قائم به آن محور آهنی وسط است و بدون آن خاصیت ندارد و همچنین خلافت به دست غیر من زیان آور است)»[ii]
و همچنین میفرمایند:
« انما انا قطب الرحی تدور علیّ و انا بمکانی، فاذا فارقته، استحار مدارها و اضطرب ثقالها XE “روایات: انما انا قطب الرحی تدور علیّ و
انا بمکانی، فاذا فارقته، استحار مدارها و اضطرب ثقالها” : من همانند قطب آسیاب در نظام هستی هستم که او به اطراف من دور میزند و من در جای خودم هستم و اگر من جدا شوم مدار او به هم خورده و سنگ زیرین آن، مضطرب میشود.»[iii]
علامه کفعمی در حاشیه مصباح میفرماید: زمین خالی از «یک قطب» و«اوتاد چهارگانه» و«چهل بدل» و «هفتاد نجیب» و «سیصد و شصت صالح» خالی نخواهد بود. در این زمان، قطب عالم وجود حضرت بقیۀ الله الاعظم عجل الله فرجه میباشد و…[iv]
هدف ما از نقل کلام علامه کفعمی نقد و اثبات و یا رد مطلب ایشان نیست و ما در کتاب « تفسیر نقدی و تحلیلی و تطبیقی مثنوی با قرآن و روایات » و کتاب «عرفان دینی و دین عرفانی، در ردّ تصوف و عرفان نمایی ضالّ و مضلّ » در ذیل مبحث قطب، دیدگاه اهل بیت عصمت و طهارت را در این باره بیان نمودهایم و ادعای عارف نمایان دروغین مبنی بر انتساب واژهی قطبیت به غیر معصوم را ابطال کردهایم. آنچه در این مقام باید تحلیل شود قطبِ اقطاب عالم بودن حضرت زهرۀ الزهرا علیهاالسلام است به این معنا که وقتی اثبات مینماییم که حضرات معصومین از پیامبر اکرم ( در مقام نبوت ) و امامان معصوم علیهم السلام( در مقام وصایت و امامت ) قطب انسانها و اجنه در هدایت تشریعی و همان بزرگان، قطب هستی ( در مقام ولایت کلیه ) در هدایت تکوینی میباشند، به راحتی میتوانیم منتقل شویم به این مطلب که تمام این مقامات مدیون و مشروط مقام عصمت و طهارت است و حضرت زهرا علیهاالسلام به عنوان مَظهر و مُظهر و منبع و مجلای طهارت خدا محور این مقامات میباشند و این یکی از معانی حدیث قدسی «لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما XE “روایات: لو لا فاطمه لما خلقتکما” » است که ما آن را در این کتاب شرح خواهیم داد ان شاءالله تعالی.
حضرت زهراعلیهاالسلام در توصیف حضرت امیرمؤمنان علیه السلام میفرمایند: « هو الامام الربانی و الهیکل النورانی، قطب الاقطاب و سلاله الاطیاب والناطق الصواب نقطه دائره الامامه XE “روایات: هو الامام الربانی و الهیکل
النورانی، قطب الاقطاب و سلاله الاطیاب والناطق الصواب نقطه دائره الامامه” ...». [v]
در این روایت وجود مقدس امیرمؤمنان به عنوان محور امامان دیگر معرفی شدهاند چرا که اطلاق کلمهی قطب به غیر معصومین که محور و قطب نظام خلقت (نظام تکوینی) و محور و قطب هدایت در نظام تشریعی به اذن خداوند هستند، عقلاً و شرعاً جایز نمیباشد پس منظور حضرت زهراعلیهاالسلام از واژهی اقطاب، یازده امام بعد از امیرمؤمنان علیه السلام است نه غیر ایشان و اینکه حضرت امیرمؤمنان به منزله ی قطب دیگر امامان علیهم السلام هستند، به این معناست که آن جناب مَظهر و مُظهرِ ولایت تکوینی و تشریعی خداوند هستند و لذا آن حضرت به لقب «امیرالمؤمنین» مخصوص گشتهاند و این لقب، بغیر از آن حضرت به معصومین دیگر علیهم السلام اطلاق نشده است ( این لقب از القاب و عناوین این سویی «یلی الخلق » میباشد و الاّ همه معصومین علیهم السلام از جهت ابعاد آن سویی «یل الحق » یک نور و یک حقیقت هستند ). پس اقطاب، امامان و قطب، امیرمؤمنان علیه السلام است و چون طهارت الله، محور ولایتالله است، حضرت زهرا علیهاالسلام قطبِ قطبِ اقطاب هستند.
اما اینکه چرا کلمهی قطب به غیر معصومین اطلاق نمیگردد به دلیل آن است که انتخاب رسول اکرم و امامان معصوم علیهم السلام به امر الهی و بدست خداوند است و بشر در انتخاب پیامبر و امام دخالتی نمیتواند داشته باشد چرا که خداوند آگاه به لیاقتها و استعدادهاست. آنگاه که ما واژهی قطب را به غیر معصوم اطلاق میکنیم به این معناست که او را در کنار معصومین منتخب علیهم السلام از خداوند قرار دادهایم و این یک قیاس غلط است چون ما به باطن و حقایق افراد آگاه نیستیم و قیاس در این امور ما را به سمت ضلالت و گمراهی میکشاند. سوالی که میتوان از متصوفهی قائل به قطبیت غیر معصوم و مدعیان مهدویت نوعیه، نمود این است که :
شما از چه دلیل و سندی که خداپسندانه باشد، تشخیص قطبیت رهبران خود را میدهید ؟
آیا شما به باطن آنها آگاهی دارید ؟!
آیا خداوند و معصومین علیهم السلام شما را دعوت به اقتدای قطب (رهبران غیر معصوم شما ) نمودهاند؟! یک سند و حدیث صحیح یا دلیل عقلی ارائه دهید، کافی است!!
آیا بیعت با غیر معصوم، عقلاً و شرعاً جایز است ؟
آیا ادعای ارتباط اقطاب شما با امام زمان و جمیع معصومین علیهم السلام برای شما ثابت شده است؟ و به آن یقین علمی دارید؟ یا تبلیغات و تلقینات شما را به این باور غلط رسانده است؟
آیا پیشگویی کردن و باطن انسانها را خواندن و به بعضی از امور مخفی و غیبی خبر دادن دلیل بر حقانیت و قطبیت آنهاست ؟
و به طور کل آیا در نزد شما، آیه ای از قرآن و روایتی از معصومان علیهم السلام وجود دارد که بتوان به وسیله آن قطبیت را برای غیر از چهارده معصوم علیهم السلام اثبات کرد؟
در این صورت که مرتاضان غیر مسلمان و غیر شیعه نیز میتوانند ادعای قطبیت کنند چون آنها به قدرتهای مافوق طبیعی مسلط شدهاند؟!
[i] – نهج البلاغه فیض الاسلام، ص۸۳۰ ، نامه یک ، بحارالانوار ج۳۲ ص۸۴ ، مناقب آل ابی طالب علیهم السلام ج۳ص۱۵۱، شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید ج۱۴ص۶
[ii] – نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ۳ ، ص۴۶ ، معانی الاخبار ص۳۶۱ ، امالی شیخ طوسی قدس سره ص۳۷۲
[iii] – نهج البلاغه ، خطبه ۱۱۸ ، ص۳۶۸ ، بحارالانوار ج۳۴ص۹۶
[iv] –سفینه البحار علامه محدث قمی ذیل واژهی قطب / شرح رسالهی خلافت کبری ص ۶۷ و مصباح کفعمی ص۵۳۴ و بحارالانوار ج۵۳ص۳۰۱
[v] – نهج الحیاۀ، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ۳، ص ۴۴، ح ۲۰، محمد دشتی، موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین علی۷، ۱۳۷۲ ه ش، قم مقدس ودر کتاب الزام الناصب ج۲ص۱۹۵ و کشف الغمه ج۲ص۱۳۲