تقریرات دروس حکمت متعالیه ، فلسفه اسلامی توسط استاد محقق حجت الاسلام و المسلمین حاج سید محمد حسین بحرالعلوم میردامادی
کتاب شواهدالربوبیۀ تدریس در تاریخ دیماه ۱۳۸۴
نویسنده تقریرات شاگرد کمترین ایشان مهدی نجف آبادی
لازم به ذکر است که مجموعه تقریرات دروس کتاب شواهدالربوبیۀ در آستانه نشر می باشد و این قسمت به عنوان نمونه و معرفی آن کتاب است که در وب سایت قرار داده شده است و همچنین لازم به ذکر است که استاد ایشان در این کتاب ، حکیم فرزانه عارف فقیه ، آیت الله علامه حاج شیخ احمد شیخ الاسلام روحانی قدس سره بوده اند.
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : مراتب چهارگانه عقل
بخش ششم
رویکرد مرحوم والد آیت الله حاج سید بحرالعلوم میردامادی قدس سره از طرح مبحث استدلال عقلی در اصول عقاید خصوصاً مبحث توحید کاملاً یک رویکرد حِکَمی می باشد چنانچه استادسید محمد حسین بحرالعلوم میردامادی در کتاب مبانی معرفت که اصل تأسیس این کتاب به سخنان مرحوم والد قدس سره برمی گردد و سپس استاد آن را شرح و تفصیل داده است اثبات کرده که مؤلف از رویکرد اهل حدیث و اشاعره و همچنین معتزله به نگاه انتقادی نگریسته و به سخن دانشمندان کلام تفکیکی و کلام اخباری و همچنین کلام ترکیبی از عقل و نقل انتقاد علمی دارد.
حاصل رویکرد مرحوم والد آیت الله حاج سید بحرالعلوم میردامادی قدس سره آن است که عقل جوهری مجرد از ماده جسمانی می باشد و فوق عالم ماده و عالم نفس می باشد و عقل را یک موجود مجرد تام می داند که در ذات و فعل از واسطه های مادی منزه است و در استدلال و انتاج نتیجه مستقل است و آنچه عقل اثبات می کند شرع مقدس نیز آن را تأیید نموده است.
مؤلف در مباحث مبانی معرفت معتقد به آن است که نباید بین آنچه فلاسفه نتیجه گرفته اند و آنچه استدلال عقلی در نفس الامر به آن می رسد خلط نمود چه بسا فیلسوفانی در قیاسات خود در ماده و صورت برهان، اشتباه کرده و اشتباهات آن را نباید با قیاس صحیح عقلانی که دارای صورت ماده صحیح است خلط کرد.
همچنین در دیدگاه مؤلف ، «عقل دارای وسعتی است که در مراتب تکاملی خود به مراتب اعلای مکاشفه و شهود دست می یابد و هیچگاه عقل گرایی مقابل قلب و شهودگرایی نمی باشد.
ایشان معتقد بودند که هر کس به قیاسات برهانی صحیح آگاه نشود نمی تواند معنای صحیح دین را به دیگران انتقال دهد اگر چه خود مجذوب سالک گشته و به اصطلاح ره صد ساله را یک شبه طی کرده باشد و با جذبه های معنوی به حقایق ملکوتی ربانی نائل شده باشد اما در بیان آن حقایق نیازمند برهان صحیح عقلانی است و تفکر و تعقل و استدلال برای وی مفتاح خزائن کمالات و علوم است و از این جهت است که در باب اثبات صانع و توحید و اثبات معاد و نبوت و امامت و بلکه مطلق معارف باید از راه برهان عقلی بتواند معانی معنوی را به دیگران انتقال دهد و البته در دیدگاه ایشان ، حکمت بحثی و عقلی صرف کافی نیست بلکه انسان باید با دو بال تفکر و سلوک از گرفتاریهای مشائی وامانده در طریق و صوفی گرفتار شطح نجات یابد و اسیر آنها نشود چرا که حظ عقل از اعتقاد صحیح و جازم به برکت مجاهدات قلبی دارای اثر و ارزش می باشد و تا قدمهای برهانی و عقلی به تکامل نرسد و تبدیل به قدمهای روحانی و شهودی نگردد یعنی از افق عقل استدلالی به مقام عقل شهودی که از آن به قلب تعبیر می کنند ارتقاء نیابد نتوانسته به عرفان پوینده راه یابد و البته شهود عرفانی نیز اگر بدون بُعد نظری و فکری باشد عاطل و باطل و راکد مانده و چنین شخصی عقل ستیز گشته و دچار توهمات شیطانی و شطحیات می گردد.»[i]
حکیم صدرالمتألهین قدس سره می نویسد:
«و العلم انّ النفوس التامۀ الکاملۀ اذا فارقت الاجساد[ii] اما ان تکون مستقرقۀ فی شهود جمال الازل ، مستضیئّۀ بأضواء کبریاء الاول منخرطۀ فی سلک ملائکۀ الله المهیمین متحیرۀ فی عظمۀ جلال اول الاولین و اما ان تکون مشغولۀ بتأیید النفوس الناقصۀ المتجسده لیتخلص تلک من هذا النقص و تبلغ الی حال الکمال: نفوس کامل بر دو دسته اند: دسته ای مستغرق در شهود جمال ازل و کسب کننده ضیاء و روشنی از انوار کبریای اویند آنان در سلک ملائکه مهیّمه در آمده و در عظمت جلال او مات و متحیر می باشند. دسته ای دیگر به تأیید نفوس ناقص و تهذیب و تربیت آنها می پردازند تا آنها را به کمال برسانند.»[iii]
واضح است گروه دوم که در تربیت نفوس ناقص کوشا می باشند در ابتدای امر ، به استدلال عقلی آنان را تشویق نموده و سپس راه تهذیب معنوی و شهود باطنی را برای آنها بیان کرده و هموار می سازند.
[i] – آنچه شارح کمترین در این مجموعه از مؤلف عارف اندیش کتاب ،(والد ماجد) نقل می کند محصول تقریرات دروس و تدریسها و سخنرانی های ایشان و همچنین آنچه در کتاب «مبانی معرفت» بیان داشته اند می باشد.
[ii] — منظور از مفارقت اجساد موت اختیاری است نه موت طبیعی چنانچه حکیم سبزواری نیز در حاشیه بر اسفار به این مطلب تصریح دارند و در رابطه با موت اختیاری در این کتاب به تقریر مطالب ژرفی خواهیم پرداخت.
[iii] – اسفار اربعه ج۷ ص۱۰۳ لازم است در اینجا از استاد عزیزم یعنی حکیم عارف اندیش و فقیه بارع آیت الله علامه حاج شیخ یحیی انصاری شیرازی اصطهباناتی قدس سره که جلد هفتم و نهم کتاب اسفار را در محضر ایشان در سال ۱۳۷۴ استفاده و شاگردی نمودم یاد کنم و برای آن بزرگمرد که به حق متخلق به اخلاق علوی و مهذّب به تهذیب مرتضوی و منور به انوار مهدوی بود از خداوند متعال ترفیع درجات مسألت نمایم شاید دعاگوی این فقیر روسیاه باشد.