قرآن می فرماید : « ما عندکم ینفد و ما عند الله باق :
آنچه نزد شماست همه نابود خواهد شد و آنچه نزد خدا است
باقی است» آنچه بوی کثرت و مادیت و محسوسات را بدهد
نابود شدنی است و آنچه بوی وحدت و عالم مجرد از ماده را
بدهد باقی خواهد بود و علم و معرفۀ الله چنین است .
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله چون در مقام اعتدال وجود
و واسطه بین غیب و شهود قرار دارند و خود اسم اعظم الهی
و آیینه وجود نامتناهی خداوند هستند بعد از خود ما را به نفس
مقدس خویش یعنی امیرالمومنین علیه السلام که دارای
مقامات مذکور می باشند سپرده اند و اگر کسی به غیر از
امیرمومنان علیه السلام به کسی دیگر به عنوان امام بعد
از پیامبر بیعت کند از دایره موحدان و عادلان خارج گردیده است .
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :
« شما را به « نمط وسطی » یعنی وجود مقدس امام معصوم
که واسطه بین خالق و مخلوق است سپردم و اگر او جنگ نمود
شما نیز جنگ نمایید و اگر صلح نمود شما نیز صلح نمایید
یعنی مرید معصوم و عدل مطلق باشید تا در زمره مومنین
واقعی و حقیقی محسوب شوید.» فَکُونُوا مِنَ النَّمَطِ
الْأَوْسَطِ ثُمَّ ارْقُبُوا أَهْلَ بَیْتِی » بحارالانوار ج۳۶ ص۳۴۶
امام محمد باقر علیه السلام فرمودند :
« کسی که ادعای تشیع می کند ولی از دشمنان و غاصبان
حقوق ما بیزار نیست ، « پریشان خاطر » و بدون عقل
بوده و دشمن ما است و به او در نماز جماعت اقتدا مکن
و او هیچ ارزش و کرامتی در نزد ما اهل بیت علیهم السلام ندارد . »
وسائل الشیعه ج۸ ص۳۰۹ مبحث نماز جماعت
باید توجه داشت که تکامل انسان در کشف وجود و بسط
هستی او تحقق می پذیرد و این همان خودشناسی و
معرفت نفس است که ما در کتاب « شرح اربعین حدیث
معرفت نفس » با دلایل عقلی و حدیثی و کلامی و قرآنی
و حدیثی و اشراقی ضرورت آن را ثابت نموده ایم .
در کتاب « شواهد الربوبیۀ » معرفت نفس از طرق مهم
اثبات خداوند به شما آمده ولی ما معتقدیم معرفت نفس
علاوه بر اثبات صانع دلیل مهمی در اثبات امام معصوم علیه السلام
و لزوم وجود خلیفۀ الله و واسطه بین ذات خداوند ومخلوقات
می باشد و آن را در کتاب « ولیجه شیعه کیست ؟ »
در جلد پنجم اثبات نموده ایم.
در حدیث معروف « من عرف نفسه فقدعرف ربه » ،
معرفت نفس به عنوان عامل اصلی شناخت « ربّ انسان »
بیان شده است و ما در کتاب « شرح چهل حدیث معرفت نفس »
اثبات نمودیم که منظور از « ربّ انسان » ذات خداوند
نیست و الا حدیث به این صورت بیان می شد :
« من عرف نفسه فقد عرف الربّ » و منظور از « ربّه »
، امام معصوم و خلیفۀ الله می باشد .
معرفت نفس از طریق علم حصولی و درک نمودن
صورتهای ذهنی ممکن نیست چون صورت ذهنی همواره
با ضمیر « هو » مورد توجه واقع می شود در حالیکه
نفس ناطقه پیوسته با مرجع ضمیر « انا » شناخته می شود
و هیچگاه نمی تواند آنچه مرجع ضمیر « هو » است
با مرجع ضمیرِ « انا » متحد باشد .