تقدیم با ارادت قلبی به پیامبر و اهل بیت طهارت خصوصا حضرت زهرة الزهرا و امام حسن مجتبی (علیهم السلام )

قطب و قطب الاقطاب از دیدگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام قسمت سوم

قطب و قطب الاقطاب از دیدگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام

قسمت سوم

السلام علیکم یا اهل بیت النبوۀ و السلام علی قطب الاقطاب امیرالمومنین و رحمۀ الله و برکاته

متن حاضر خلاصه قسمتی از سخنرانی و همچنین بخشی از کلاس محقق ارجمند حجۀ الاسلام و المسلمین حاج سید محمد حسین بحرالعلوم میردامادی می باشد که درباره واژه «قطب» و «قطب الاقطاب» و غلط بودن اطلاق آن بر غیر معصومین ، اختصاص یافته است.

این سخنرانی در شهر بردسکن از توابع خراسان رضوی و کلاسها در بم از شهرهای استان کرمان می باشد.

هیئت تحریریه وب سایت ولیجه شیعه و وب سایت بحرالعلوم به سفارش و تأکید ایشان این متن را در سایت قرار داده تا پاسخی برای شبهات و سوالات عده ای و جوابی برای یاوه گویی های افراد مغرض باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

ما به نیاز انسان به استاد و مربی در همه‌ی ابعاد علمی و معنوی ایرادی نداشته و آن را بر اساس دلایل شرعی و عقلی می‌پذیریم و همچنین منکر حواله‌های معنوی و توسلات به معصومین علیهم السلام در این باره نیستیم چنانچه بزرگان معرفتی شیعه به ما دستور داده اند که در دوران غیبت، توسل به امام زمان علیه السلام و مداومت بر قرائت دعای عصر غیبت را فراموش نکنیم تا خداوند به ما لیاقت داده و ما را آشنای اهل معرفت بفرماید و نشانه‌ اهل معرفت، آن است که مردم را به سمت معصومین علیهم السلام دعوت می‌کنند و از ادعاهای پوچ و کرامات واهی و دعوت به خودشان و بدعت گذاری در دین و شریعت خیر المرسلین پرهیز می‌نمایند و همچنین ما منکر سیر و سلوک روحی و تکامل آدمی در پناه قرآن و عترت علیهم السلام نبوده و نیستیم و فقط خود و جمیع خوانندگان را هشدار به بدعتها و بدعت گذاران به نام دین و عرفان، می‌دهیم و با صراحت اعلام می‌کنیم که عرفان منحصر به عمل به دستورات شرع مقدس و پیروی از قرآن و عترت و دوری از خرافات و مبارزه با نفس و مداومت به ذکر الهی و توسل به اقطاب هستی، حضرات معصومین علیهم السلام و تبری از دشمنان ایشان است و البته چه در زمان حضور امامان معصوم علیهم السلام و چه در عصر غیبت، اولیاء الهی و علمای ربانی که مجذوبین و مخلَصین از شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام هستند، باعث برکت در جامعه بوده و آنها از ارکان اجتماعی و دینی می‌باشند و نشانه‌های آنان در روایات متعددی آمده است که ما به بعضی از آنها اشاره می‌نماییم :

الف : اولیاء الهی همواره مخفی و بدون ادعا هستند.

ب : اگر آنان شناخته شوند هیچگاه دعوت به خود نکرده و همه را به سمت قرآن و عترت هدایت می‌نمایند.

ج : جمالشان یادآور خداوند متعال و اولیاء معصوم او می‌باشد.

د : کلامشان بر معارف ما افزوده و خالی از بدعت در دین مبین است.

ه : اعمالشان انسان را تشویق به دین و آخرت نموده و باعث تذکار آدمی است.

و : تبرای از دشمنان خدا و اهل بیت علیهم السلام شعار و عمل ایشان می باشد.

ز : هیچگاه مردم را از عمل به شریعت تحریم نکرده و محور افعالشان عمل به شرع مقدس و فقه آل محمد علیهم السلام است.

ح : عقل گرایی و محبت محوری در آنان تؤام بوده و هیچگاه مؤمنین را از استدلال و دلیل منطقی محروم  نمی‌کنند.

ط : تعظیم شعائر اهل بیت علیهم السلام و خصوصاً عزاداری ایشان را تبلیغ نموده و مجالسشان از قرآن و ذکر معصومین علیهم السلام خالی نیست و از اذکار و اوراد غیرمأثور و بدعت آمیز خودداری می‌کنند.

ی : هدف در سلوک آنان فنا در انوار امام زمان علیه السلام بوده و هیچگاه ادعای ارتباط مستقیم با خدا بدون وساطت معصومین علیهم السلام نداشته و همچنین مدعی ارتباط با امام زمان علیه السلام و ملاقات مستقیم حضرت نیستند و…

(ما درباره‌ی این موضوع بحول الله هم تحقیق علمی و هم تحقیق اجتماعی کرده و مطالبی را از بزرگان دین حضرت معصومان و علما و حکما و فقهای شیعه آورده‌ایم و در این دو کتاب مدیون راهنمائی‌های استاد معظم و محقق عالیقدر، علامه‌ی عارف اندیش جناب محقق قدس‌سره هستیم و لذا از خداوند متعال حشر ایشان را با حضرت اباالفضل علیه السلام خواستاریم چرا که ایشان در روز تاسوعا سال ۱۳۹۰- ۱۳۹۱ شمسی و ۱۴۳، ارتحال یافت و مهمان حضرتشان شد).

پایان قسمتی از کتاب «صهبای کوثر » به قلم مؤلف از صفحه ۸۷ تا ۹۴

در توضیح مطالب مذکور لازم است به چند نکته تذکر داده شود.

نکته اول :همانطور که بیان شد کلمه قطب در اصطلاح احادیث اهل بیت علیهم السلام منحصر در معصومین و ائمه هدی علیهم السلام است و علت انحصار آن به آنان به دلیل معصوم بودن ایشان از هرگونه خطا و گناه و لغزش و فراموشی و محدودیتهای عالم امکان است که منحصر در آنان بوده و خداوند بدین وسیله ایشان را جهت هدایت خاصه مردم برگزیده است.

نکته در این است که عده ای از مدعیان مباحث عرفان ، این صفات ویژه را به دیگر از افراد نسبت می دهندو معتقدند که انسانهای غیر معصوم نیز می توانند به مقامات ائمه اطهار علیهم السلام و در مقیاس آنان قرار گیرند.

این اعتقاد در نظر نگارنده واهی و غلط است و این نظریه به نظریه «صراطهای مستقیم» که توسط آقای عبدالکریم سروش مطرح گردیده معروف می باشد.

دلائل عقلی و فلسفی و قرآنی و حدیثی در ابطال این نظریه فراوان است که نگارنده آن را در کتابی مستقل جمع آوری نموده که در آینده در دسترس همگان قرار خواهد گرفت.

یکی از نظرات مدعیان بحث صراطهای مستقیم ، نظریه مهدویت نوعیه یا امامت نوعیه است . آنان معتقدند که امامت و مهدویت منحصر در ائمه هدی علیهم السلام و خاتَمیت آن منحصر در حضرت حجۀ بن الحسن العسکری علیه السلام نیست و ما در همین کتاب در ردّ مهدویت و امامت نوعیه به اقامه دلائل پرداخته ایم و اجمالاً می گوییم که ایشان چند بیت مثنوی مولوی را شاهد نظریه خویش می دانند در آنجا که مولوی می گوید:

پس به هر دوری ولییّ قائم است

تا قیامت آزمایش دائم است

پس امام حیّ داور آن ولیّ است

خواه از نسل عمر خواه از علی است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *