در حضور حضرت رب العُلا
حضرت سلطان بزم کربلا
مست عشقم مست آتش مست نور
من حسینی مذهب هستم تا نشور
از نگاه حضرت شمس الشموس
دل به درگاه حسین شد پای بوس
از کرامت خانه نور الرضا
گشته ام زائر به عرش کربلا
ای تو کشاف الکروبم یا حسین
ای تو ستار العیوبم یا حسین
با نگاهت غرق خونم کرده ای
قابل فیض جنونم کرده ای
از تعلقها مرا عریان نما
کلب دربارت نما در کربلا
حُسن عباسی درونم تازه کن
مستی ام را در جهان آوازه کن
عشق تو یعنی خودی نشناختن
دل به راه کربلایت باختن
عشق یعنی درد و غم ، رنج و بلا
محنت یاران به دشت نینوا