تقدیم با ارادت قلبی به پیامبر و اهل بیت طهارت خصوصا حضرت زهرة الزهرا و امام حسن مجتبی (علیهم السلام )

قسمت سوم – زندگینامه عارف و فقیه اهل بیت ، حکیم حکمت علوی معلم و مربی اخلاق مهدوی استاد معارف رضوی مرتضوی ، مرحوم آیت الله علامه حاج سید بحرالعلوم میردامادی قدس سره

قسمت سوم – زندگینامه عارف و فقیه اهل بیت ، حکیم حکمت علوی معلم و مربی اخلاق مهدوی استاد معارف رضوی مرتضوی ، مرحوم آیت الله علامه حاج سید بحرالعلوم میردامادی قدس سره به قلم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید محمد حسین بحرالعلوم میردامادی

پایان عمر آیت الله بحرالعلوم میردامادی قدس سره

مرحوم پدرم بعد از عمری مجاهدت و تلاش در راه کسب علم و معرفت و تدریس و تبلیغ در راه مکتب حضرت امیرمومنان علیه السلام و تربیت نفوس آماده و مستعد جوانان و دستگیری از آنان در راه علم و عرفان اهل بیت علیهم السلام ، مبتلا به بیماری قلبی گشته و در روز یکشنبه سیزدهم آبان 1369 شمسی جان به جانان آفرین تسلیم نمودند.

در شب پایانی عمر مبارک ایشان ، و حتی در روزهای قبل از آن ، حالتی منقطع از دنیا داشتند و بارها به بعضی از دوستان و خانواده می فرمودند:

«عمر ما به پایان رفته است و آرام آرام از دنیا مرخص خواهیم شد و بلافاصله این بیت از حافظ را می خوانند:

بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر       بار دگر روزگار چون شکر آید

و گاهی مواقع به صراحت می فرمودند:

«دنیا پر از قید و بند است و انسانها عمدتاً بسته به زنجیر دنیا شده اند و امیدوارم سبک بال و بدون زنجیر و قید و بند پرواز کنند.

و زیر لب این اشعار را می خواندند:

سیر شدم سیر شدم ، بسته به زنجیر شدم

 ز نفس دلگیر شدم ، یا رجلاً خذ بیدی

و گاهی کلام حضرت امیرمومنان علیه السلام در نهج البلاغه را تکرار می فرمودند که در وصف متقین چنین می فرمودند:

«صبروا ایاماً قلیلۀ اعقبتهم راحۀ طویلۀ» ، «الدنیا دار مفرّ و لادار مقرّ »

ایشان اگر چه این اشعار را در طول عمر خود در کلاسها و سخنرانی ها و همچنین در خلوت می خواندند اما این اواخر به این ابیات بیشتر مترنم بودند:

زاهد و سبحه صد دانه و ذکر سحری

من و پیمودن پیمانه و دیوانه‌گری

چون همه وضع جهان گذران در گذر است

مگذر از عالم شیدایی و شوریده‌سری

تا شدم بی خبر از خویش، خبرها دارم

بی خبر باش ، خبرهاست در این بی خبری

تا زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید

بی هنر باش ، هنرهاست در این بی هنری

تا سر خود نسپردیم به خاک در دوست

خاطر آسوده نگشتیم از این دربه دری

پری از شرم تو در پرده نهان شد وقتی

که برون آمدی از پرده پی پرده‌دری

و گاهی مواقع این ابیات را زمزمه می فرمود:

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی

  تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ

من ز او عمری ستانم جاودان

او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ

در روز جمعه 11 آبان 1369 شمسی به والده مکرمه ام فرمودند:

«دیشب علامه طباطبایی قدس سره به سراغم آمدند و شربتی شیرین و بسیار خنک و لذیذ را به من داده و فرمودند:این شربت ، تمام دردها و غم و اندوه شما را مرتفع می سازد و من نیز از آن شربت نوشیدم و به ذهنم می رسد این شربت شیرین مرگ و مهاجرت از دنیا باشد.»

والده مکرمه فرمودند: انشاء الله شربت شفا از دردهای جسمی و رفع گرفتاریهای شما خواهد بود. چون علامه طباطبایی قدس سره از ساداتند و نامشان محمد حسین است و من فکر می کنم که ایشان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام هستند که برای شفای بیماری های شما این شربت را به شما هدیه دادند.

به هر حال پایان عمر فرا رسیده بود و ما غافل از این هجران و قابل توجه آنکه در شب یکشنبه سیزدهم آبان که فردای آن روز از دنیا رحلت فرمودند ، حالت خوش و گریه های بسیار جانفزا و جانسوز از ایشان بیشتر از قبل دیده می شد.

سجده های ممتد و طولانی و در نهایت نماز شب و زیارت عاشورا و زیارت جامعه ، پایان عبادت های ایشان گردید.

و نکته قابل توجه آنکه در شب قبل نیز در جلسه تفسیر قرآن به «آیه نور» رسیده و آن را تفسیر کردند و ضمن تطبیق آیه نور با اهل بیت طهارت علیهم السلام فرمودند:

«اگر عمری برای ما باقی بود ، فردا شب به ادامه تفسیر این آیه که از آیات ولایت است می پردازیم و الا دعاگوی شما در سرای برزخ خواهیم بود و سپس این ابیات را در شرح آیه نور خوانده و بعد از ذکر مصیبت به آخرین سخنرانی خویش پایان دادند.

نور سماوات و زمین خود علی است

غیر علــــی نور علی نور کیست

روشنی دیـــــده اهل شهـــــود

آیینــــه حق به کمال وجود

در صبح یکشنبه بعد از آنکه حالت جسمانی ایشان دگرگون شد طبق دستور دکتر «سید حسام میردامادی» ایشان را به بیمارستان سعدی اصفهان انتقال دادند و تا ظهر آن روز دکتر قلب یعنی دکتر فرهاد به بالین ایشان نیامد و با بی مهری تمام با ایشان برخورد شد و ظهر در حین انتقال به بیمارستان خورشید آنگاه که مؤذن شهادت به رسالت و ولایت می داد چشمان خود را باز نموده و نگاهی به آسمان کرده و با ذکر شریف «یاعلی» از دنیا رفتند و از این جهت بود که شاعران بعد از ارتحال ایشان در این باره ابیاتی را سرودند همانند:

«یم علم حق» ساکن ملک جان شد

از این خاکدان سوی باغ جنان شد….

فدای لقایش ، به بزم ولایش

به نام علی ، با علی میهمان شد

تشییع جنازه مرحوم آیت الله بحرالعلوم میردامادی قدس سره از خیابان عبدالرزاق اصفهان نزدیک مسجد حضرت علی اکبر علیه السلام که سالها در آن اقامه جماعت و ارشاد و تبلیغ داشت ، آغاز گردید و بازار اصفهان به احترام این عالم صمدانی تعطیل گشته و در مدرسه علمیه صدر بازار اصفهان ، همه مومنین که از شهرهای مختلف آمده بودند اجتماع نموده و نماز باشکوه توسط صدیق شفیق ایشان ، عالم عامل خالص ، عارف حکیم و فقیه بارع آیت الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی قدس سره که آن زمان مسئولیت خطیر حوزه علمیه بر دوش ایشان قرار داشت ؛ اقامه گردید و اکثر قریب به اتفاق این جمعیت که مایل به تشییع ایشان تا خمینی شهر بودند تا نزدیک ۳۰کیلومتر با پای پیاده تشییع نموده و نهایتاً ایشان را در قبرستان عمومی بهشت فاطمه علیهاالسلام (منطقه پلارت) متعلق به اهالی خوزان خمینی شهر مقابل دانشگاه صنعتی اصفهان مدفون ساختند و اینک مزار ایشان محل اجتماع شیعیان اهل بیت علیهم السلام جهت توسلات به ساحت قدس آنان می باشد.

بعد از دفن بدن این شخصیت ملکوتی بیش از سی مجلس در بعضی از شهرهای ایران و بعضی از کشورها برقرار شد و علما و مراجع و شعرا هر کدام به حسب خود فقدان ایشان را تعزیت گفتند و بعضاً با مراسم ترحیمی که می توان به مجلس ترحیم که در مسجد فاطمیه سلام الله علیها (مسجد آیت الله بهجت) در قم اشاره کردکه علاوه بر حضور عارف حکیم و فقیه بصیر مرجع عالیمقام آیت الله المعظم حاج شیخ محمد تقی بهجت ، مراجع دیگر نیز همچون آیات معظم ، فاضل لنکرانی ، شیخ جواد تبریزی ، جعفر سبحانی ، مکارم شیرازی و عده ای دیگر از مجتهدین در علوم منقول و معقول همچون آیات مکرم سید محمد علی ابطحی ، سید محمد باقر ابطحی ، جناب صدیقین ، حاج شیخ یحیی انصاری شیرازی و همچنین آیت الله اعتمادی و آیت الله دهسرخی و … در این مراسم شرکت نمودند.

در ختام این مقاله به نقل اشعاری که در سوگ آیت الله بحرالعلوم میردامادی قدس سره که توسط شاعران نامی سروده شده می پردازیم:

سروده اول:

«جمال نورانی»

ماده تاریخ وفات عارف الهی آیت ­الله حاج آقا بحرالعلوم میردامادی قدس سره سروده حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا نحوی اصفهانی:

چنان دلم به فغانست از پریشانی                که بی امان بنهاده است رو به ویرانی

دوباره گشت عزادار، عالم اسلام                  ز داغ عالمی از عالمان ربانی

به حق که آیت حق بود میردامادی               ز راه فقه و اصول و فنون عرفانی

همین نه سید بحرالعلوم را همنام                که خود به علم و عمل بود بهر وی ثانی

نمود کوشش بسیار در سراسر عمر               پی تعلم و تعلیم علم قرآنی

به محضرش همگان مستفیض می­گشتند       زدرس و بحث و جماعت، هم ازسخنرانی

به قدر معرفت خویش گفتم این اشعار          که بود برتر از این آن جلیل روحانی

هوای دیدن جانان نمود و با صد شوق           نهان شد از بر ما آن جمال نورانی

غریق از پی تاریخ رحلتش بودم                  میان حلقه­ ماتم به بحر حیرانی

که ناگه آمده «نحوی» به جمع سر زد و گفت    ز فوت وی شده (بحرالعلوم) طوفانی

۱۳۶۱+ ۵۰ = ۱۴۱۱ ه. ق

سروده دوم:

اشعار استاد حجت الاسلام والمسلمین حاج سید محمد حسین بحرالعلوم میردامادی متخلص به «حیرت، شیون» در سوگ پدر جسمانی و روحانی و استاد خویش آیت الله حاج سید بحرالعلوم میردامادی قدس سره

ندانی آنکه چه با ما فراغت ای گل کرد

همان جفا که خزان در چمن به بلبل کرد

الا مؤذن  عرفان ، ببین تو فریادم

کدام باد خزان اینچنین تطاول کرد

تو دلبری به حکیمانِ حکمت رضوی

چگونه داغ تو را « حیرتت » تحمل کرد

تو پور سیدداماد و حکمت یمنی (۱)

تمام امر شما را خدا تکفل کرد

اگر چه فیض حضورت ز ما گرفت خدا

ولیک فیض دعایت به ما تفضل کرد

خوشابه حال تو بحرالعلوم ای یم عشق

خدا ز نور شهودت(۲) ، ز ما تغافل کرد

تو بحر علم و معارف ، تویی یمانی عشق

 به روز وصل تو باید بسی تأمل کرد

چرا که گشته عروجت وصال حضرت عشق

و « حیرت » از نظر تو به او توسل کرد

(۱)منظور از سید داماد ، جدّ ایشان فیلسوف بزرگ ، معلم سوم ، حکیم میرداماد قدس سره و منظور از حکمت یمنی ، فلسفه علامه میرداماد است که معروف به حکمت یمانی و یمنی است.

(۲)منظور از نور شهود ، مکاشفه های عرفانی این عالم ربانی می باشد.

حشر این عالم ربانی را با مقتدای خویش حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام از خداوند مسئلت می نماییم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *